باران چه خوش می بارد
اسارتگاه عادل اباد شیراز سال 77 زمستان
زمستان سال ۷۷ اسارتگاه عادل آباد شیراز و به یادبود آن شب بارانی در دی ماه که مادر مهربان ابر اسب سپید شعرم را با لالایی خود به روی دستانم به خواب برد:
باران چه خوش می بارد امشب روی احساس بلندم
دردی ندارم از فراغت تا بگویم دردمندم
با یاد رویت در دل امشب کرده ام روشن چراغی
تنهایی و تاریکی افتادست امشب در کمندم
بیهوشم از احساس پاک فطرت خویش
تنها خدا داند که من دیوانه ام یا هوشمندم
در حسرت یک آخ سوزانم دلش را
زندان اگر امشب بسوزاند تمام بند بندم
گر وا کند صیاد قفل این قفس را
من خود در زندان به روی خویش بندم
از فتاح بحرانی : باران چه خوش می بارد
www.fbahrani.blogsky.com
یادم نرفته یاد تو در غرب آن غروب
یاد گمنامی من باد که گمنام گذشت
کار من نیست پیاده برم تا ته دل
51794 بازدید
160 بازدید امروز
249 بازدید دیروز
1459 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian